-
سوالهای عجیب
شنبه 10 اسفند 1392 15:56
نمیدونم تا به حالا به یک سری سوال های عجیب برخوردین که مطمئن باشید جواب اون ها درست است! ... امروز یک سری سوالات جالب براتون اماده کردم که کر کر خنده است! که فکر نکنم کسی بتونه جواب بده من که هرچی فکر کردم نشد که نشد به هرحال ببینم کسی میتونه جواب بده!سوالات را بخوانید: ۱- جنگ صد ساله چقدر طول کشید: الف) ۱۱۶ سال ب) ۹۹...
-
پشت کنکوری
شنبه 10 اسفند 1392 15:49
ای عزیزان پشت کنکوری تا به کی داغ و درد و رنجوری ؟ *** تا به کی تست چند منظوره ؟ تا به کی التهاب و دلشوره ؟ *** شوخی و طعن این و آن تا چند ؟ ترس و کابوس امتحان تا چند ؟ *** غرق بحر تفکرید که چی ؟ بی خودی غصه میخورید که چی ؟ *** گیرم اصلاً شما به طور مثال کشکی، از بخت خوش، به فرض محال *** زد و شایسته دخول شدید توی...
-
سهراب سپری۴
دوشنبه 5 اسفند 1392 21:51
کار ما نیست شناسایی "راز" گل سرخ ، کار ما شاید این است که در "افسون" گل سرخ شناور باشیم. پشت دانایی اردو بزنیم. دست در جذبه یک برگ بشوییم و سر خوان برویم. صبح ها وقتی خورشید ، در می آید متولد بشویم. هیجان ها را پرواز دهیم. روی ادراک فضا ، رنگ ، صدا ، پنجره گل نم بزنیم.آسمان را بنشانیم میان دو هجای...
-
سهراب سپهری ۳
دوشنبه 5 اسفند 1392 21:49
پرده را برداریم : بگذاریم که احساس هوایی بخورد. بگذاریم بلوغ ، زیر هر بوته که می خواهد بیتوته کند. بگذاریم غریزه پی بازی برود کفش ها را بکند، و به دنبال فصول از سر گل ها بپرد. بگذاریم که تنهایی آواز بخواند.چیز بنویسد.به خیابان برود سپهری
-
illusion
دوشنبه 5 اسفند 1392 21:32
Minus one واسه درد میل گفتن و سکوت واسه لحظه های مرگ شمع و فوت یه توهم توی لمس زندگی یه تولد توی اوج خستگی . توی قلبم یه جنون آشناست توی شعرام یه صدای بی صداست یک ترانه از کسوف لحظه ها می شکنه طلسم بغض واژه ها . یه درخشش با یه ذات غریب توی یه دنیای پر از مه وفریب مثل عطر تند تنهایی و مرگ زیر پا کشتن پاییزی برگ یه...
-
آنتونن آرتو
چهارشنبه 30 بهمن 1392 21:02
- زندهگینامه آنتونن آرتو چهارم سپتامبر ۱۸۹۶ آنتوانماریجوزف- ملقب به آنتونن- آرتو در مارسی فرانسه به دنیا میآید. پدر، آنتوان روا، کاپیتان است و مادر، اورفازی نالپاس، تباری یونانی دارد و اصلیتاش به ازمیر بر میگردد؛ و آرتو در میان پنج فرزند خانواده بزرگترین است، پنج فرزندی که دو تایاشان در همان خردسالی میمیرند....
-
سهراب سپهری ۲
چهارشنبه 30 بهمن 1392 19:31
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم دیده ام گاهی در تب ماه می آید پایین می رسد دست به سقف ملکوت دیده ام سهره بهتر می خواند گاه زخمی که به پا داشته ام زیر و بم های زمین را به من آموخته است گاه در بستر بیماری من حجم گل چند برابر شده است و فزون تر شده است قطر نارنج شعاع فانوس و نترسیم از مرگ مرگ پایان کبوترنیست مرگ وارونه یک...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 بهمن 1392 17:36
...The freedom is the freedom to say two plus two is four
-
سهراب سپهری
چهارشنبه 23 بهمن 1392 21:06
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن...
-
شکسپیر
سهشنبه 22 بهمن 1392 16:10
ویلیام شکسپیر (به انگلیسی: William Shakespeare) (۱۵۶۴-۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی که وی را بزرگترین نویسنده در زبان انگلیسی دانستهاند. «سخن سرای آون» (Bard of Avon) لقبی است که به خاطر محل تولدش در آون واقع در استراتفورد انگلیس به وی دادهاند. شهرت شکسپیر به عنوان شاعر، نویسنده، بازیگر و نمایشنامه نویس...
-
میراث
جمعه 18 بهمن 1392 20:26
: As Norl demon lanork مواظب باش.سنگها تغییر میکنند
-
دزدان کتاب
جمعه 18 بهمن 1392 20:24
برای کسی ک کتاب را از صاحبش میدزدد یا آن را قرض گرفته و پس نمیدهد، بگذار دردستانش تبدیل به ماری شود و او را بدرد فلج شود و اعضای بدنش منفجر شوند در عذاب تحلیل برود، برای بخشش فریاد زند و برای دردش پایانی نباشد کرمهای کتاب روده هایش را بجوند و سرانجام وقتی برای عذاب نهاییش میرود، شعله های جهنم او را بسوزانند نفرین بر...
-
آتش دزد ۲
جمعه 18 بهمن 1392 20:21
من بهترین دوستی هستم که در آخر راه میبینید مرگ
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 بهمن 1392 20:20
احمق آن است که کتابی را قرض بدهد و احمق تر کسیست که کتابی را قرض گرفته و پس بدهد!
-
پرواز...شاید...
جمعه 18 بهمن 1392 20:18
برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافیست.لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی...پرهایش را بزن خاطره ی پرواز کاری با او می کند که خود را در اعماق ژرف ترین دره ها پرتاب کند
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 بهمن 1392 20:16
تنها فرق ما با دیوانگان این است که ما در اکثریتیم
-
Agust rush
جمعه 18 بهمن 1392 20:15
Music is all aroundo us All we have to do is...listen
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 بهمن 1392 20:13
تنها مردگان پایان جنگ را دیدند * افلاطون. *
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 بهمن 1392 20:10
سعی کن با همه چیز کنار بیای فرار نکن زمین به شکل احمقانه ای گرده...
-
زندگی سخته.قبول دارم
جمعه 18 بهمن 1392 20:09
از آنچه گذشت آنچه که شکست آنچه که نشد آنچه که ریخت حسرت نخور زندگی اگر آسان بود با گریه شروع نمیشد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 بهمن 1392 20:07
تنها بعضی از مردم بارونو حس میکنن بقیه فقط خیس میشن...
-
ماهی سیاه کوچولو
جمعه 18 بهمن 1392 20:05
همش که نباید ترسید راه که بیوفتیم ترسمان میریزد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 بهمن 1392 20:05
بودن یا نبودن دیگر مسئله این نیست... R$B
-
من هنوز هستم
جمعه 18 بهمن 1392 20:04
گیرم که باختم اما هنوز کسی جرئت نداره به من دست بزنه یا بیرونم کنه ناسلامتی من شاه شطرنجم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 بهمن 1392 20:02
I cry when angels diserve to die
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 بهمن 1392 14:08
فراغتی و کتابی و گوشه ی چمنی... دوستان عزیز...اگه نظری دارین که درباره ی وبلاگه و به یادداشت خاصی مربوط نمیشه لطفا در اینجا درج کنید با تشکر R$B
-
دلم گرم خداوند است
سهشنبه 15 بهمن 1392 14:07
دلم گرم خداوندیست که با دستان من دانه برای یاکریم خانه میریزد چه بخشنده خدای عاشقی که میخواند مرا با آن که میداند گنهکارم دلم تنگ است و می دانم بدون او من تنهای تنهایم برایت من خدا را آرزو دارم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 بهمن 1392 20:32
صدایشان را میشنوم. کلمات صدایم می کنند. در سرم می چرخند .می خواهند راهی به بیرون بیابند نمی خواهند مانند خاطره ای زودگذر در گوشه های تاریک مغزم مدفون شوند آنها میخواهند زنده بمانند... R$B
-
من،زندگی،مرگ،خدا .۲.
چهارشنبه 11 دی 1392 10:47
بعضی میگویند زندگی یکدندگیست...من میگویم مرگ پایندگیست. خوب بمیر... مردن...بالا رفتن...و مرگ تنها یک چیز است...یکی شدن... در بستر مرگ بود...می نالید.نه از درد،نه از اندوه...از ترس... گفتم : نترس.تنها نیستی...خیلیها با تو می آیند...و همین حالا دیگرانی به آنها میگویند : نترس...تنها نیستی... مرگ همین است...نابود نخواهی...
-
من،زندگی،مرگ،خدا
سهشنبه 10 دی 1392 20:48
زندگی تکرار مکرر سایه هاست و مرگ دوباره دیدن است... زندگی تکرار مکرر سایه هاست و مرگ دوباره دیدن است بعضی می گویند زندگی شکفتن است.من میگویم مرگ رسیدن است. می گویند مرگ یعنی پایان...من می گویم مرگ یعنی پایان زندگی...ابدیت... جاودانگی چیست؟این که نامت بماند؟ من می گویم هر چه که با اینجا بیامیزد پوچیست. پس چگونه گفتن...